1- 

به شدت سر تولدم فیریکی شده‌م. فیریکی‌شدن هم اصطلاحیه که معادل خوبی براش ندارم، اما می‌ترسم و حساسم و وسواس گرفته‌م. در یک‌سال گذشته، بعد از اون تولد وحشتناک( اوه بله. حتی یادآوریش هم حالمو بد می‌کنه و می‌تونه باعث بشه که بشینم و به حال خودم گریه کنم) ، تمام تلاشم رو کردم که توی تولد کسی حاضر نشم. البته یکی از دلایل موفقیت تلاش‌هام این بود که عملاٌ ایزوله بوده‌م. اما خب. تلاش کرده‌م که توی تولدی حاضر نشم و هردفعه که توی خیابون تولد می‌دیدم دماغمو چین می‌دادم و صلوات می‌فرستادم که حس بدی به کسی منتقل نشه. حالا نزدیک یک‌ماه مونده به هجده‌ساله شدنم- که خودم واقعاٌ باورش نمی‌کنم- و از وحشت این که نکنه این تولد اون‌قدری که توی کل زندگیم رویابافیشو می‌کردم قشنگ نباشه و نکنه اون‌قدری قشنگ نباشه که مزه‌ی تلخ سال گذشته رو ببره، هرازگاهی عصبی و برآشفته می‌شم. رفیق‌های زیادی ندارم. دوست و آشنا چرا. نمی‌دونم کسی تولدمو یادش می‌مونه یا نه. پارسال غیر از بیز که زنگ زدم و اعلام کردم می‌خوام باهاش برم بیرون، فقط یک‌نفر موجود بود که ادعا می‌کرد پیامکی مبنی بر تبریک تولد بهم فرستاده، اما من دریافت نکرده‌م. آه ای خدای بزرگ. خواهش می‌کنم. مسئله‌م تولد نیست. حس می‌کنم اگه امسال نتونم به اندازه‌ی کافی خوشحالی کنم، هیچ‌وقت دردش از وجودم نمی‌ره بیرون. درد لباس‌های سیاه و آدم‌هایی که « خدایشان آن جور که کردند، بر آن‌ها بگیرد. »  .

 

2-

در راستایِ همین مشکل بالا، عصبی می‌شم وقتی کسی کادوی تولدمو زودتر می‌ده. می‌ترسم که نکنه تولد امسالم هم بخواد اون‌قدرر غریبانه باشه. ممکنه به نظر موقعیت خوشحال‌کننده‌ای برسه( از بیرون میای خونه، لپ‌تاپ قشنگت با بلندگوهای بدش روی تختته) ، اما من این‌قدر بدحالم که می‌خوام گریه کنم. هنوز هیجده‌سالم نشده. پس اون‌روزی که هیجده سالم تموم می‌شه، قراره مث یه روز معمولی باشه؟ اصلاٌ همین بود؟ جایِ مسخره‌ایه برای استفاده ازش، اما به قول سارا « پس کجا ماند طلوعی که پس از تاریکی‌ست؟» ، همین بود؟

 

3- 

بهترین ویژگیش اینه که دیگه واسه خودمه. می‌تونم پنل وبلاگ رو روش باز بذارم و راحت تایپ بکنم. این اولین پسته، از لپ‌تاپ خودم. کادوی هیجده‌سالگیِ بابام. سلام وبلاگ.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مسابقات فرهنگی و هنری.رضاعیسی آبادی Tracy علوم قرانی پزشک فقط خدا شرکت ام آی ام برند روزنوشته های یک کدبانو تاثیرات فیزیکی خودارزایی Andy Maria